موريلو و پدرش
همانطور كه قبلا ذكر شد، زماني كه موريلو تنها ۱۰ سال داشت، پدرش درگذشت. از دست دادن فابيو در اين سن كم براي كودك خردسال سخت بود. او ميگويد زماني بود كه چيز زيادي از زندگي نميدانست و بدون پدرش احساس گمراهي ميكرد.
با وجود اينكه زمان سختي بود، موريلو در ايمان خود اميد و قدرت يافت. او در مورد عيسي آموخت و دريافت كه زندگي معني دارد، حتي زماني كه احساس سختي مي كند. وقتي موريلو گل مي زند، به آسمان نگاه مي كند تا پدرش را به ياد آورد و به او احترام بگذارد. اين روش منحصر به فرد او براي تشكر از فابيو است كه هميشه بخش بزرگي از زندگي او خواهد بود.
برادر موريلو

پس از درگذشت پدرشان، برادر بزرگ موريلو نقشي محوري در خانواده بر عهده گرفت و به عنوان راهنماي خواهر و برادر كوچكترش تبديل شد. او با ارائه حمايت عاطفي و كمك عملي به كفش محافظ و مربي قدم گذاشت. او به عنوان يك شخصيت پدري، اطمينان حاصل كرد كه موريلو در مسير روياهاي خود باقي مي ماند و در لحظات چالش برانگيز توصيه و ثبات مي كند.
موريلو و برادرش
فراتر از نقش برادري، او با استفاده از دانش و عزم خود براي باز كردن درها براي دوران جواني فوتبالش، عامل موريلو شد. فداكاري او براي موفقيت موريلو به خانواده كمك كرد تا از چالش ها عبور كند و اهميت اتحاد و حمايت در غلبه بر سختي هاي زندگي را تقويت كند.
مادربزرگ موريلو

مادربزرگ موريلو سانتياگو در روزهاي سخت مانند يك آغوش گرم بود. وقتي پدرش درگذشت، آنها وارد عمل شدند تا به او عشق و مراقبت زيادي بدهند و مطمئن شوند كه او احساس تنهايي نمي كند. آنها به موريلو كمك كردند وقتي زندگي ترسناك و گيج كننده بود احساس امنيت كند. آنها داستانهايي از زندگيشان را براي او تعريف ميكردند و درسهاي مهمي مانند صبر، سختكوشي، و هرگز تسليم نميشدند. اين داستان ها به موريلو كمك كرد تا در زندگي خود و زمين فوتسال قوي تر و شجاع تر شود.
برچسب: ،